بوف

دست نوشته ها

بوف

دست نوشته ها

برای تمام آنها که ندانستند


به نام او

چقدر بد است که تو ندانی که باید می دانستی و چه ساده مسیرهای زندگیت چون ارابه ای سرگردان در چهار راه هایی بی پایان تغییر می کند و در طول مسیر تو فقط سر را به نشان تاسف  تکان میدهی.لب را میگزی و تئوری  بی مفهوم" قسمت این بود" را مرور میکنی بی آنکه شجاعت از دست رفته ات را باور کنی.باور کنی که امروز، امروز است و کسی برای قهرمان بازی های گذشته ات تره هم خرد نمی کند.چرا که او هم مانند تو نمیداند.تو بخوان"می داند اما باور نمی کند".جبر یا اختیار را بهتر از علم یا ثروت میدانی و چه نیک می پنداری چرا که واقعا سوالی اساسی تر بود.


53

مشترک مورد نظر،

مورد نظر خیلی هاست!


پ.ن :

- مقصود از مشترک مورد نظر اینجانب نمی باشم.نه فاعل و نه مفعول.

فقط جمله ،جمله جالبی بود برام.

باران با ما نرقص،باران با ما چه میکنی؟

تاکسی، 

داره بارون میاد ..

ترافیک هم که مهیاست،

همه چیز برای غوطه ور شدن در هزار توی ذهن هم.

صندلی عقب پدری نشسته با بچه ی حدودا 5 سالش ..

بچه میگه :

- بابا، چرا برام نخریدیش؟مگه قول ندادی؟

و پدر خیره به قطرات بارون که روی شیشه سر میخوردند،

سکوت کرد.


mini text


کتاب فارسی اول دبستان چاپ سال 1390 :


            "بابا برای نان جان داد "