بوف

دست نوشته ها

بوف

دست نوشته ها

58

چرا مردم ما انقدر عصبی هستن؟دقت کردید؟توی اتوبوس توی پیاده رو توی بازار و . . . همه منتظر کوچکترین بهانه، تا بتازن به طرف مقابل.کسی مفهوم عذر خواهی رو بلد نیست.خیابان ها پراست از بروسلی های جدید که با دستهای باز راه میروند و چشم میدوزند به چشم نفر روبرو. استادیوم رفتیم برای دیدن فوتبال در طول رفت و برگشت 80 تا درگیری پیش اومد.من واقعا نگرانم.فحش فحش فحش،،، نقل  و نبات است انگار.همه حق دارند.هیچکس مقصر نیست.همه آمادگی دارند تا 36 ساعت با تو بحث کنند و به اشتباهات احمقانه خودشون اعتراف نکنن.بیچاره اون استثنا هایی که توی این جامعه هستند.تک و توک کسایی که سعی دارند احترام بزارن،عذرخواهی کنن وقتی اشتباه میکنن،مودب باشند...همچین آدمای نازنینی هم هستن و چه فشاری که به روح و روانشان وارد نمی شود.من واقعا نگرانم...


نظرات 14 + ارسال نظر
یاسمن سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:17 http://wwwshab-ahang.blogfa.com

اعصاب نداشته و بهتره بگم از دست رفته ی آدمها فقط گواه یه چیزه... کمبود... کمبود چیزایی که دلشون میخواد داشته باشن و ندارن!!
و اکثر دنبال آرامشن... آرامشی که خیلی وقته هیشکی نداره :(

موافقم

مینا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:40

اتفاقا توهفته ای اخیر،دومورد ازهمین چیزایی که نوشتی برام پیش اومده
ودقیقا منم باخودم این سوالوپرسیدم که چراانقدرعصبی!؟!
متقابلا وقتی عصبانی هستن هیچ حرفی هم توگوششون نخواهدرفت،ومسلما به تنهاچیزی که فکرنمی کنن عذرخواهی یاحداقل مودب بودنه!
وهمچنین درمورد فحاشی!چندوقت پیش با چنین موردی روبروشدم وجالب اینجابودکه فردمقصرزبونش 6برابرفردشاکی بود!حرفهای رکیکی که ازدهن فردمقصرتراوش میشد،عین یه بچه ی دوساله ای بودکه هرچی بهش بگی بهت برمیگردونه بدون اینکه چیزی ازمفهوم اصلیش بدونه!ادیگه ازبچه ی دوساله چی انتظارمیره!!
این میتونه یه نوع تخلیه عصبی باشه!اما به چه قیمتی!!؟؟!!

اصلا یه وضعیه مینا خانم

علی جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:57 http://why-ali.blogfa.com/

فکر کنم بعضی وقتا منم زود از کوره در میرم
خصوصا اگه یکی از من سبقت بگیره

علی جون استقلال رو داشتی؟

علی شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:33 http://why-ali.blogfa.com/

آره. بیچاره استیلی دلم براش میسوزه
یه پ ن پ معروف شده خیلی قشنگه
میپرسند به نظر شما کدام تیم برنده می شود؟
الف: استقلال
ب : پ ن پ پیرزی
راستی این قضیه بلوف اسکای چی بود؟

پیرزی؟؟

بلوف اسکای چیه ؟

یاسمن یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:46 http://www.shab-ahang.blogfa.com


ببخشید با کمال معذرت از اینکه تو کامنتات فضولی میکنم سیاوش
اما این بلوف اسکای قضیه اش با مزه است که اتفاقا سازنده اش خودتی... تو قسمت آدرس وبلاگ که تایپ کردی وقتی کامنت گذاشتی به جای بلاگ اسکای تایپ کردی بلوف اسکای!!
یه چیزی تو مایه های پیرزی (پیروزی)علی!!
تا علی خان باشه و سیاوش خان ما رو اذیت نکنه!

جدی؟ دقت نکرده بودم
این علی من میگم خدایا چی میگه...بلوف اسکای چیه
ایندفه درست میکنم

علی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 http://why-ali.blogfa.com/

حالا پیرزی و پیروزی چه فرقی با هم دارند
نگا کن ببین یاسمن داره به ریش ما میخنده درستش میکردی خو

نمیشه که چطوری ادیت میکردم

یاسمن یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:22 http://www.shab-ahang.blogfa.com

علی؟ چش نداری خنده ی مردمو ببینی :دی .... خوب بذار دل چهار نفر شاد کرده باشی... چیییییییییه مگه؟ اون ریشتم بزن که کسی بهش نخنده!
با عرض معذرت از سیاوش خان خودمون!

ولی پیرزی خیلی باحال بودا خودمونیم

نینا سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 http://storybride.blogfa.com/

کل کل.. کارشان شده.. کاریش هم نمیشود کرد..

تو تنها سکوت کن و به نظاره بنشین..
نگرانی ات مشکلی را حل نخواهد کرد..
خشک و تر با هم سوخته اند همیشه..

مینا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:37

بازپاییزاست،اندکی ازمهرپیداست
حتی دراین دوران بی مهری،بازهم پاییززیباست
"مهرتان افروز
پاییزتان هرگز"

بسیار بسیار ممنون مینا خانم

نینا چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 http://storybride.blogfa.com/

سیاوش تو ویلاگم آدرس یه سایت رو گذاشتم.. که نمیدونم بلا بهش برخود کردی یا نه..
ولی اگه تاحالا نرفتی دوس دارم بدونم نتیجه اش چی میشه وقتی که داخلش میشی..

زیادم وقتتو نمیگیره

دیدم نینا جان

علی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:40

رفتی تو خلسه یا یجور تحریمه
خیلی دیر به دیر پست میذاری
ضمنا یاسمن خانم ما که ریش نداریم گفتم خودم رو قاتی سیاوش خان کنم فعلا

هیچکدام! مسافرت دوری بودم جای شما خالی

گلی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:38 http://tarkeyeanar.blogfa.com

نمی دونم چی بگم... با این که اعترافش سخته، ولی احساس می کنم تو این یکی دو سال اخیر دیگه نمی تونم در مقابل بعضی رفتارها آروم باشم... گرچه همیشه سعی می کردم کسی ازم دلخور نشه، اما انگار صبر آدما زود تموم می شه...
فکر می کنم دلیلش فشارهای عصبیه که داریم... این که امیدی به آینده نداریم و نمی دونیم فردامون چی میشه...

علی پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:52

آقا سیاوش چیزی که من رو در این موضوع حساس کرده کامنت یکی از دوستان مجازی بوده. اون یک دکتره که چند سالی هست فارق التحصیل از بهترین دانشگاه پزشکی ایران شده. ساکن تهرانه و شرایط رفاهی زندگیشم خیلی خوبه. برا یکی از پستام کامنتی گذاشت که داشتم شاخ درمیوردم:
"جوون ایرانی یعنی اینده ای نامعلوم...استرس برای فرداها.."
چرا باید همچین ذهنیتی داشته باشه؟
تو وبلاگش دم از مهاجرت به خارج از ایران میزنه. و وبلاگش پر از نا امیدیه
خو برا من سواله چرا همچین شخصی که تعداد امثالش خیلی زیاده باید همچین روحیاتی داشته باشه؟ این نا امیدی و دلسردی ریشه در چی داره؟ بابا اگه من در این اهواز نامید بودم ایراد نداشت ولی یک شخص هایی دم از نامیدی میزنند که شرایطون خیلی خوبه.

راستی ممنون از اون کامنت خوبت

خب
اون آدم از نظر روحی ارضا نشده،حق هم داره به نظر من چون میتونه و قدرتشو داره که دنیال زندگی بهتری باشه بهرحال آدم ها سقف های مختلفی دارن.. اما در کل به نظر من زیاده روی در هر چیزی بده..زیادم نق زدن خوب نیست!

هستی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:57

آخ آخ گفتی نامزده منم هروقت میخواد بره استادیوم واسه فوتبال باید هزاربار بهش سفارش کنم که مواظب خودش باشه واقعا ملت فقط منتظرن یکی بهشون نگاهه چپ کنه بپرن اینجوری یقشو بگیرن!

شاید نامزدت نزاره کسی یقشو بگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد