بوف

دست نوشته ها

بوف

دست نوشته ها

60

باران به طرز عجیبی بند نمی آید

ابری سیاه و ترسناک بالای سرم ایستاده

گویی که آمده تا چیزی را از این خیابان ها بشوید،

امیدوارم موفق باشد

چرا که همیشه عاشق باران بوده ام

بی آنکه خود بداند.

نظرات 9 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 17:16 http://balot.persianblog.ir/

ابر سیاه میاد میباره میباره در حدی که خیابونها بند میاد.بعد میبینه که فایده ای نداره ناامید میره و میگه دفعه بعد جبران میکنم

مینا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 22:08

مرغ باران می کشدفریاددائم:
عابر!ای عابر!
جامه ات خیس آمدازباران
نیستت آهنگ خفتن
یانشستن دربریاران؟...
مرغ باران می زندفریاد:
درشبی این گونه طوفانی
گوشه ی گرمی نمی جویی؟
یابدین پرسنده ی دلسوز
پاسخ سردی نمی گویی؟
ابرمی گرید
بادمی گردد
وبه خوداین گونه درنجوای خاموش است عابر:
خانه ام،افسوس!
بی چراغ وآتشی آنسان که من خواهم،خموش وسردوتاریک است
مرغ باران می دهدآواز:
ای شبگرد!
ازچنین بی نقشه رفتن تن نفرسودت؟
مرغ مسکین!زندگی زیباست...
من درین گودسیاه وسردطوفانی نظرباجست وجوی گوهری دارم
تارک زیبای صبح روشن فردای خودراتابدان گوهربیارایم
مرغ مسکین!زندگی،بی گوهری این گونه،نازیباست!
تادل شب ازامیدانگیزیک اخترتهی گردد
ابرمی گرید
بادمی گردد...

بسیار زیبا..ممنون واقعا از خوندنش لذت بردم..مخصوصا که اتاق در سکوت کامل بود

یاسمن یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 http://www.shab-ahang.blogfa.com

میزند باران به شیشه... مثل انگشت ِ فرشته!

یادش بخیر این شعر

نصیری یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:11 http://mrnassiri.blogfa.com

من زیاد بارون باز نیستم ولی پسرم عاشق بارونه. منم به خاطر اون با بارون دارم کنار می‌آم

پسرت کارش درسته

علی یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:56 http://why-ali.blogfa.com/

دیروز قرار بود اهواز هم بارون بباره. گرد و خاک وحشتناکی درست کرد ولی نبارید
البته بی انصافی نباشه چند قطره خورد به زمین ولی حتی زمین هم خیس نشد
... به باران، برسان سلام ما را

چقدر حیف

علی سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:12

هی گفتم نرو ورزشگاه فوتبال رو زنده نگاه نکن بدآموزی داره. حرف های بد میزنند. کار های بد انجام میدند تو زمین. نمیدی چکار کنم

دیگه نمیرم والا!!
ارزششو نداره

نینا چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 http://storybride.blogfa.com/

باران کیه سیاوش؟

باران قطرات آب که خیلی لطیف از آسمون میاد پایین

نینا چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:33

واقعا ۵ روز تهران، تهران نبود..
فوق العاده بود.. لذت بردم

آره

نینا چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:36

شاید هم خواست کلمه کلمه شود روی سرمان.. به جای تمام حرف هایی که نگفته ماند روی دلمان..

که خاک نگیردشان.. که تر و تازه شوند باز!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد