روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست .روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی . روزی که آهنگ هر حرف ، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم. روزی که هر حرف ترانه ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد .
روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...
و من آنروز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم .
""افق روشن احمد شاملو
سلام سیاوش..
واقعا آپ تو دیت شدیا... ماشالا... بترکه چشم حسود...
به روزم... از زیرش در نری که تحریمت میکنم... مناسبتی است!!!
تو رو خدا
خیلی لوسی
حالا که بارون بارید خوشحالی نه ؟
.....
آره...همین دو چکه هم غنیمته
چه قدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است ....
مثل همین باران ----که می بارد
اینا اسمشون دست نوشته اس؟ یا تبدیل به شعر کده شده.. ما بی خبریم؟؟
درکل ولی انتخابای خوبی داری.. لذت بردم
"خیلی زیبابود"
افق روشن!! چه واژه ی غریبی!
فیلمش خیلی بودار بود! بدجور ذهنمو درگیر کرد! راستی سلام آقا سیاوش عزیز! دلم شدیدا برات تنگولیده بود! پس کجایی "من"
؟
:
اینو حتما ببین! کار خودمه
http://www.kalam.tv/fa/video/58342/index.html
یه حالی دارم این روزها
نه آرومم نه آشوبم
به حالم اعتباری نیست
تو که خوبی منم خوبم