اینجا تهران...
از میان آلودگی حرف میزنم،
شهری که آرامش سالها قبل با چمدانش آن را ترک گفت
شهری که پسر بچه فال فروش چهاراه ولیعصرش بجرم اصرار زیاد سیلی می خورد.
از میان سیاهی حرف میزنم،
گویی تمام فریبهای دنیا اینجا گرد هم آمده اند.
اینجا در جوی آبش جنین هفت سانتی و سرنگ یافت میکنی،
حریم ها دریده شدند.
گاهی فکر میکنم
چطور تحملش می شد کرد،
اگر لحظه دیدن لبخند تو نبود
با من بخند...
پ.ن : حالا این شخصیت تو کیه..خودمم نمیدونم هنوز!!
هوای پاک رو که فاکتور بگیریم... کاش تهران یک جو امنیت داشت...
داره دیگه
حالا فکر کن همه اینا یه طرف..
لبخند اون (تو) هم مصنوعی باشه..
واای فکرشو بکن ...................
ای آقا سیاوش
این مسایل نه تنها توپایتخت(چقدراین واژه،بزرگه واسه تهرانی که به توصیف کشوندین)بلکه توتک تک شهرهای ایران زمین دیده میشه
یادم میادیه جایی خوندم،که امام علی فرمودن:درهرجامعه ای که فقرحاکم شود،ایمان ازآن زدوده خواهد شد
تمام حرکات ورفتارهای ناشایست این مرزوبوم،خالی ازاین مساله ای که امام فرمودن،نخواهد بود!!!!
پ.ن:راستش منم هنو نفهمیدم که دقیقا کی ام وچ نقشی تواین دارفانی دارم،اما اینومی دونم که ازشخصیت هایی که شما توپستتون ازشون یادکردین مستثنی ام
خداعاقبتمونو بخیرکنه!
بابا ول کن تهران رو بیا اهواز
کلی بهمون خوش میگذره
چقد دلم برات تنگ شده بود
امضا: علی
اهواز؟؟؟؟؟
اتفاقا من دو سه تا رفیق جنوبی دارم انقد اینا باحالن که حد نداره..
و حتی طوفان خاک هم باشه
و با صدای بوقای پشت سرهم بیدار شی
اصلا فک نمیکنم لایف ایز بیوتیفول!
کلی گشتم تا کامنتدونیتو پیدا کردم
چرا این شخصیته (تو) معلووووم نییییییییییست؟؟!! نیییییییییییست؟؟
خودتو کنترل کن