نگاه کن چه فروتنانه برخاک می گسترد
آنکه نهال نازک دستانش
از عشق
خداست
و پیش عصیانش
بالای جهنم
پست است.
آن کو به
یکی « آری » می میرد
نه به زخم صد خنجر،
مگر آنکه از تب وهن
دق کند.
قلعه یی عظیم
که طلسم دروازه اش
کلام کوچک دوستی است.
انکار ِ عشق را
چنین که برسرسختی پاسفت کرده ای
دشنه مگر
به آستین اندر
نهان کرده باشی.-
که عاشق
اعتراف را
چنان به فریاد آمد
که وجودش همه
بانگی شد.
نگاه کن
چه فرو تنانه بر در گاه نجابت
به خاک می شکند
رخساره ای که توفانش
مسخ نیارست کرد.
چه فروتنانه برآستانه توبه خاک می افتد
آنکه در کمر گاه دریا
دست
حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه
بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آنکه مرگش
میلاد پر هیا هوی هزار شهرزاده بود.
نگاه کن..
ا.بامداد
ادامه...
جبران خلیل جبران میگه:روح من،برای من رفیقی است که به وقت سختی ام تسلامی دهدوبه هنگام دردهاورنجهای زندگی ام،همدردی می کند. حالا فرض کنیم که این روح ،شکسته وداغونه؛اونوقت چی یا کی میتونه تسلای خاطربشه!؟! وبه فرض مثال این روح شکسته وداغون رو حالا باهرچی بشه وصلش زدو یه جوری روبه راحش کرد! آیا غیراینه که بایه تلنگردوباره...... خدایا صدامومی شنوی!؟!
نه... رفته یجایی سمت آمریکا فعلا.داد نزن نمیشنفه
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
عالی
روح تکه تکه شده را به هیچ عنوان نمیشود وصله زد!
سلام
جالب بود
به نظر من هیچکس...
جبران خلیل جبران میگه:روح من،برای من رفیقی است که به وقت سختی ام تسلامی دهدوبه هنگام دردهاورنجهای زندگی ام،همدردی می کند.
حالا فرض کنیم که این روح ،شکسته وداغونه؛اونوقت چی یا کی میتونه تسلای خاطربشه!؟!
وبه فرض مثال این روح شکسته وداغون رو حالا باهرچی بشه وصلش زدو یه جوری روبه راحش کرد!
آیا غیراینه که بایه تلنگردوباره......
خدایا
صدامومی شنوی!؟!
نه... رفته یجایی سمت آمریکا فعلا.داد نزن نمیشنفه